آری من آخرین فرعون ام
که قرن هاست درون پیله ام خزیده ام
اما اینجا مرگ نیست
فقط سکوت سرشار است
و می دانم
روزی این پیله خواهد شکست
و من راحت خواهم گفت
دوستت د ارم!
اگر چه روزهای زیادی ست آفتابگردان ها
تمام دشت را پی نور می گردند
جوانترین گل این قوم نیز
خوب می داند
که ابر می چکد و
آفتاب می ماند!
تقویم می گه:
امروز اول خرداده
شناسنامه ام به آینه می گه:
خب بهش بگو یک سال بزرگتر شده
آینه نگام می کنه
چیزی نمی گه
فقط نگام می کنه
غزل می گه:
مامان من نمی تونم مداد مشکیمو پیدا کنم
می خوام موهای بابامو تو نقاشیم رنگ کنم!
بهش می گم:
غزلم دیگه لازم نیست
فقط اون بالا
روی ابری که از بالای دوش ام می گذره
بنویس
بابا تولدت مبارک !