هوای کوچیدن

غیبت رود

زهرخند سنگ ریزه ها

هوای کوچیدن!

مرگ

مرگ

نمی تواند چیزی از من بگیرد

نه خانه ای

نه نامی

وقتی تو را می پیچم

به خودم

و می روم

چیزی که نمی ماند


می بینی

بارها گفته ام

مرگ

همیشه که پایان نیست

آغاز دوست داشتنی ست

به سیاقی دیگر!