جنوب چشمهای تو را
تا شمال رفتم
باران گرفت
خیس گریه شدم
سجاده را بستم
و خورشید را پایین کشیدم
تو
خوابیدی
و من
در کابوس گم شدم!
زیبامثل همیشه
میتوان گفت و به ضرس قاطع میتوان گفت که «عباس بهروزی» شاعر به شدت توانایی بیش نیست که درد را خوب... خوب میداند!
زیبا
مثل همیشه
میتوان گفت و به ضرس قاطع میتوان گفت که «عباس بهروزی» شاعر به شدت توانایی بیش نیست که درد را خوب... خوب میداند!