کابوس

جنوب چشمهای تو را 

 تا شمال رفتم 

باران گرفت 

خیس گریه شدم 

سجاده را بستم 

و خورشید را پایین کشیدم 

تو 

 خوابیدی

و من 

 در کابوس گم شدم!

نظرات 2 + ارسال نظر
هستی پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:23 ب.ظ http://parvanegi.blogsky.com

زیبا
مثل همیشه

توحید پنج‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 03:54 ق.ظ http://www.facebook.com/Tohid2004z

می‌توان گفت و به ضرس قاطع می‌توان گفت که «عباس بهروزی» شاعر به شدت توانایی بیش نیست که درد را خوب... خوب می‌داند!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد