باز "لذت رنگی اندوه"

می نشینم سر باغ 

رنگ ها می رویند 

یک بهار دیگر 

پر یک جدول ضرب رنگی 

رابطه در پرواز 

کاشکی ها مرده اند 

ذروه تابلوی پاییز میان ابرهاست

من پر لذت یک اندوه ام 

هیچ چیزی کم نیست 

یک کلاغ تنها

همدمی یافته ام 

او مرا می فهمد 

 او مرا می گوید 

سوز می گوید 

باد سرگردان است 

می شنوم 

دل من 

سینه این باغ 

 به هم می آیند 

مرده تنهایی من 

لذت رنگی اندوه برایم ابدی ست

نظرات 1 + ارسال نظر
توحید سه‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 06:40 ب.ظ

پاییز را ببین که چطور از همه‌ی ما شاعرانی ولگرد می‌سازد!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد