تاتا

رسیدم که دیر نرسم 

و آخر سر رسیدن نرسید 

 

یک 

دو 

سه چهار 

.... 

هزار زار می زند 

تا تای دیگر 

تا کردن تحمل نمیکند 

همچنان یک نفر جا مانده است 

سه تار دلتنگی ام را تار تر می کند 

و شعر تا تارکی انزوا می کشاندم 

جای من اینجا خالی ست 

درست کنار این همه همهمه 

من دیر کرده ام 

تا تا تا تا اگر 

پیدا شدم 

باید با بی حوصلگی 

باز کنم این گره را 

که تا تا 

یک نفر را آواره می کند

 

...و این همه انتظار 

برای گم شدن من در این برزخ بود 

که تا تا 

-بیهوده

رفتم و برگشتم 

تا 

از بی تابی تا 

کنار خودم نباشم

نظرات 1 + ارسال نظر
آرشید دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:46 ب.ظ http://arshid.blogsky.com/

عمریست مشکی پوش این غصه ام ...
پایان داستانم را همه میدانند !
مقصد : نرسیدن است
من کلاغ آخر قصه ام !

سلام دوست گرامی
بسیار سپاسگزارم از افکار و اشعار زیبایتان .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد