ممنون آقای دزد!

آقای دزد ما کمی بامعرفت از آب در آمد و امروز صبح شناسنامه ها و دفترچه های اقساط را که داخل کیفی قرار داشتند که غزل برای روز تولد من هدیه کرده بود در خیابانی جلوی یک مدرسه ابتدایی غیرانتفاعی قرار داد و بنده خدایی هم آنها را به بانک ملی آورد...و بلاخره مدارک را تحویل گرفتیم تا حداقل برای پرداخت اقساط و دنبال نسخه المثنی مدارک شناسایی ندویم. لابد جناب آقا متوجه هستند که گرفتاری مان وقتی برای اینجور مسائل برای ما باقی نمی گذارد. بهرحال بر خود واجب دانستیم که از جناب آقای دزد تشکر کنیم و خدا را شکر کنیم که حداقل طرفمان کمی معرفت سرش می شود و به قولی "...دانا است و نه دوست نادان".

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد